دو امانت گران بها



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

 

اهل بیت عصمت و طهارت مصداق انحصاری  اولوا الامر در قران کریم

 

 

واژگان کلیدی

اولی الامر، مصادیق اولی الامر، عصمت اولی الامر، اهل حل و عقد.

چکیده

خداوند متعال در آیات 59 و 83 سوره نساء و در دیگر آیات قرآن کریم، منزلت اولی الامر را معرفی کرده است که در این بار ه چند نکته بایستی روشن شود:

  1.  اولی الامر چه کسانی هستند؟
  2. مصادیق اولی الامر چه کسانی هستند؟
  3. آیا اولی الامر با مبانی‌ای که قرآن آنها را ترسیم کرده می‌تواند اهل حل و عقد یا مقامات دولتی باشد یا اینکه افراد منحصر به فردی هستند؟
  4. آیا می‌توان از آمدن اطاعت از اولوا الامر در کنار اطاعت خدا و رسول، عصمت اولوا الامر را ثابت کرد؟

در این نوشتار سعی می‌شود با پاسخ منطقی به این پرسش‌ها، مصداق انحصاری اولی الامر در قرآن کریم روشن شود و اینکه چون اطاعت از اولی الامر در کنار اطاعت از خدا و رسول بیانگر معصوم بودن آنها می‌باشد و طبق آیه تطهیر تنها اهل بیت معصوم هستند، افراد غیر معصوم نمی‌تواند مصداق اولی الامر باشد و اهل حل و عقد و مردم حق انتخاب ندارند و این تنها خداوند است که با وحی خود، مصداق اولی الامر را بر همگان اعلام می‌دارد.

ادامه مطلب


دعاى هفتم صحیفه سجادیه از دعاهاى امام زین العابدین (علیه السّلام) است؛ هر گاه کار دشوار دل آزارى به او رو می‌ آورد یا پیشامد سختى رخ می‌داد و به هنگام غم و اندوه آن را می‌ خواند.

حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرموده: هر گاه ترس و بیم از بلاء» سخت شد پس پناهگاه بسوى خدا رفتن است.

حضرت موسى ابن جعفر (علیه السّلام) فرموده: بلاء و آفتى نیست که به بنده مؤمن رو آورد و خداى عزّ و جل دعاء درخواست رفع آن» را باو توفیق دهد جز آنکه آن بلاء بزودى از بین برود و بلائى نیست که به بنده مؤمن رو آورد و از دعاء خوددارى نماید جز آنکه آن بلاء بطول انجامد، پس هرگاه بلاء رو آورد براى رفع آن» بر شما باد دعاء و تضرّع و زارى بدرگاه خداى عزّ و جلّ.

حضرت صادق (علیه السّلام) فرمود: آیا درازى و کوتاهى بلاء را می‌شناسید؟ شنوندگان گفتند» گفتیم: نه، فرمود: اگر هنگام بلاء یکى از شما موفّق بدعاء شد بدانید مدّت» بلاء کوتاه است.

حضرت موسى ابن جعفر  (علیه السّلام) فرمود: دعاء و درخواست و بدرگاه خدا رو آوردن بلاء را باز می‌ گرداند و آن بلاء مقدّر شده و لازم گردیده و نمانده جز امضاء و گذراندن آن، پس اگر خداى عزّ و جلّ خوانده شود و از او بر طرف شدن آن بلاء درخواست گردد خدا آن را بر طرف می نماید.

حضرت صادق  (علیه السّلام) فرموده: هرگاه پیشامدى یا سختى یا اندوهى بمردى رو آورد باید دو زانو و دو آرنج خود را نموده و بزمین بچسباند و سینه ‏اش را هم بزمین نهد و بسجده رود پس از آن حاجت و خواسته خویش را از خداى تعالى» بطلبد.

 حضرت سیّد العابدین و امام السّاجدین (صلوات اللّه و سلامه علیه) در دعای هفتم صحیفه سجادیه از خداى تعالى بر طرف شدن بلاء و گرفتارى و غم و اندوه را باین گونه درخواست می نماید.

[1]

 

متن دعای هفتم صحیفه سجادیه:

 

(وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکَرْبِ: دعاى آن حضرت است به هنگامى که براى او مهمّى پیش مى ‏آمد یا حادثه‏ اى رخ مى ‏داد و به هنگام اندوه)

 

(1) یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ.

 

(2) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ.

 

(3) فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ.

 

(4) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ.

 

(5) وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.

 

(6) وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ.

 

(7) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.

 

(8) فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً.

 

(9) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ.

 

(10) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

[2]

 

ترجمه:

اى خداوندى که گره کارهاى فرو بسته به تو گشوده مى ‏شود و سختیها به تو آسان مى‏ گردد، اى خداوندى که از تو خواهند رهایى از تنگناها را و یافتن آسودگى را به قدرت تو دشوارى خوارمایه گردد و به لطف تو اسباب کارها ساخته آید. قضا به قدرت تو جارى است و هر چیزى بر وفق اراده تو پدید آمده است: به مشیت تو فرمانبر است و به گفتار آمرانه ‏اش نیاز نیست، به اراده تو بازداشتنى است و به گفتار بازدارنده‏ اش نیاز نیست.

تویى آن که در مهمات بخوانند و در سختیها به او پناه جویند. هیچ بلایى از سرما نرود جز آنکه تواش برانى و هیچ اندوهى از دل ما رخت نبندد مگر آنکه تواش از میان بردارى.

اى پروردگار من، بر من محنتى رسیده که بار گرانش مرا از پاى در آورده است و به رنجى در افتاده ‏ام که بر خود هموار نتوانم کرد. تو خود به قدرت خویش آن محنت و رنج بر من وارد آورده‏اى و به سوى من روانه داشته ‏اى. آنچه را تو وارد آورده ‏اى کس بازگرداندن نتواند و آنچه را تو روانه داشته‏ اى کس دفع نتواند و آن در را که تو بسته‏ اى کس گشادن نتواند و آن در را که تو گشاده‏ اى کس بستن نتواند. چون کسى را به رنج افکنى کس راحتش نرساند و چون کسى را خوار دارى کس عزیز نگرداند. پس درود بفرست بر محمد و خاندانش. اى پروردگار من! به فضل خویش در آسایش بر من بگشاى و به قدرت خویش سطوت اندوه را بر من بشکن و در آنچه زبان شکایت گشوده ‏ام به رحمت نظر کن و مرا حلاوت استجابت در هر چه خواسته‏ ام بچشان و از نزد خویش رحمتى و گشایشى خوشگوار بر من ارزانى دار و راه رهایى در پیش پاى من بگشاى. چنان مکن که به سبب اندوه از انجام دادن فرایض و مستحبات تو بازمانم، که من اى پروردگار! در برابر این محنت که بر من وارد آمده بى ‏طاقتم و پیمانه شکیباییم از آن اندوه که نصیب من گردیده اینک لبریز است. تنها تویى که توانى آن اندوه را از میان بردارى و آن بلا را که بدان گرفتار آمده‏ ام دفع کنى. پس مرا از بند بلا وارهان اگر چه شایسته آن نباشم. یا ذا العرش العظیم.

 


[1] . على بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، الصحیفة السجادیة، ترجمه و شرح فیض الإسلام، تهران، فقیه، چاپ دوم، 1376ش، ص76.

[2] على بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، الصحیفة السجادیة، قم، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، 1376ش.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها